مصاحبه آرشیو خبر ها
مصاحبه ای خاص از کاپیتان یوونتوس ! من طرفدار میلان بودم

مصاحبه ای خاص از کاپیتان یوونتوس ! من طرفدار میلان بودم

او در حال حاضر از معدود یوونتوسی های نسل دوست داشتنی بانوی پیر است؛ جنگندگی، تعصب و در عین حال منش و اخلاق خاص اش چنان مورد توجه و علاقه هواداران یووه قرار دارد که او را جزیی از بازیکنان محبوب باشگاه ساخته است. جورجو کیه لینی، کاپیتان یوونتوسی که فصل جاری را با مصدومیت سختی از روی جایگاه دنبال می کند با کودکان هوادار رسمی یووه مصاحبه خواندنی و متفاوتی داشت که در این بخش به آن می پردازیم.

 

از خودگذشتگی یک نوجوان برای رسیدن به سری آ

 

زمانی که شروع می کنید نمی دانید که تا کجا می توانید پیش بروید، باید همیشه پیشرفت کنید همیشه بهتر شوید و در عین حال صبور و از خود گذشتگی داشته باشید. در نوجوانی منم، صبر و این فداکاری را متحمل شدم، زمانی که دوستانم خارج میشدند من هنوز در حال تمرین بودم، مسئله ای بود که کمی ازار می داد و سخت بود به ویژه در دوران جوانی آنها سفر می رفتند و من همچنان باید تمرین می کردم.

 

ورزش مورد علاقه به جز فوتبال

 

من علاقه زیادی به بسکتبال دارم و تا چند سال قبل تابستان ها بازی می کردم. صادقانه می گویم در سال های اخیر با مشکلاتی که داشتم باید می جنگیدم و باید تمرکز خودم را حفظ می کردم، وقتی جوان تر بودم می خواستم بسکتبالیست بشم. اما از انجا که هیچ مدرسه بسکتبالی در لورنو نبود من و برادارم فوتبال را شروع کردیم در غیر این صورت شاید حالا داستان دیگری را می گفتم.

 

در روز مسابقه کدام لحظات را ترجیح می دهید؟

 

احساسات متفاوتی وجود دارند، وقتی در اتاق هستی قدم می زنی و تمرکز می کنی، اتوبوس میاید و بعد راهی رختکن می شوی، بهترین لحظه مطمئنا زمانی ست که به زمین قدم می گذاری تا گرم کنی و اماده بشی، بعد داور سوت شروع بازی را می زند و از ان پس دیگر چیزی نمی شنوی و تنها به بازی فکر می کنی و شروع بازی بهترین قسمت بازی ست.

 

دیداری که هرگز فراموش نخواهی کرد...

 

فراموشش نخواهم کرد؟ چنتا بازی هستند، اولین بازی برای اینکه اولین بود، حتی اگر تنها ده دقیقه طول کشیده باشد، بازی یووه و مسینا و پیروزی سه بر صفر مان. بعد کسب اسکودتو و شروع چرخه کنونی یووه. هیجان و احساساتی بسیار قوی که همیشه در من وجود خواهند داشت و البته لحظاتی در بازی مانند پریدن برای مهار توپ، هل دادن و تلاش برای گرفتن توپ ووو، احساساتی که همیشه برای سال های سال به یاد خواهم داشت.

 

چطور شد که هم توانستی بازیکن بزرگی بشوی و هم تحصیل کردی؟

 

وقتی کوچیک بودم مثل همه شما دوست نداشتم برم مدرسه، بنابر این وقتی بیدار میشدم به دنبال بهانه تراشی برای نرفتن به مدرسه بودم و مادرم می گفت البته جورجو اگر نمی خواهی به مدرسه بری، نرو اما برای فوتبال هم نرو. بنابر این می رفتم، اگر هدفی داری باید دنبالش بروی و تلاش کنی، من عصرها درس می خواندم چون برام بهتر بود و خیلی درک بهتری داشتم. مادرم می گفت که هر چه می خواهم را انجام دهم مهم این است که کارهایی که می خواهی را انجام دهی.

 

یک قهرمان مانند تو چی و چطور تغذیه می کند که همیشه در فرم ایده ال هست؟

 

خب وقتی بزرگ میشوی قدرت بیشتری هم خواهی داشت، و در عین حال می توانی درک بهتری هم داشته باشی، شما باید خوب غذا بخورید و تغذیه مناسبی داشته باشید، هر چند که هر از گاهی مجبور به کنار گذاشتن این قانون میشوید. باید خوب و مناسب غذا بخورید و زیاد به تنقلات روی نیارید. یک شب در هفته می توانید از والدین خود هر چه که دوست دارید را بخواهید، اما من سبزیجات، ماهی فراوان، گوشت سفید و گاه به گاه هم شیرینی می خورم.

 

توصیه به یک جوانی که می خواهد مانند تو یک مدافع بزرگ و موفق شود

 

شما به عنوان یک مدافع سعی کنید فکر مهاجم را بخوانید و بعد سعی در متوقف کردن او بکنید، هیجانی که دیگران برای گل زدن احساس می کنند را تو باید سعی کنی که نداشته باشی، اگر موفق شوی تا این احساس را تجربه کنی بهتر و بهتر خواهی شد.

 

اگر می توانستی به عقب برگردی دوست داشتی چند ساله میشدی؟

 

من در دوران مدرسه از 14 سالگی تا 19 سالگی خیلی دوران خوبی داشتم و خیلی بهم در مدرسه خوش می گذشت، با دوستانم و دوران فوتبال بازی کردنم واقعا عالی بود. دوستانی دارم که هنوز دوستی ما پربرجاست، در ان سال ها از خودگذشتگی زیادی داشتم اما موفق شدم، سال های خوبی بودند. در بیست سالگی از خانه جدا شدم، در ان سالها با خانواده ام زندگی می کردم و در کنار دوستانم بودم و خاطرات و لحظات خیلی خیلی خوبی داشتم.

 

قدرتمندترین و بهترین مهاجم

 

به غیر از رونالدو و مسی که خب به نوعی فرازمینی هستند من همیشه از زلاتان گفته ام. قدرت بدنی، سرعت، تکنیک و شخصیت ویژه ای دارد. و البته به شانس این را داشتم که با او بازی کنم، همیشه بازی کردن برابر او سخت بود.

 

کاپیتانی یووه بعد از دل پیرو و بوفون، چه حسی دارد؟

 

این یک افتخار بسیار بزرگ برای من است، یک افتخار واقعا بزرگ، واقعا زیباست و البته مسولیت بزرگی نیز هست. اگر به تصاویر کاپیتان های گذشته تیم نگاه کنید کمی می ترسید، انها واقعا بزرگ بودند، شانس این را داشتم که با این کاپیتان ها بازی کنم و بعضی از اسرار را از انها گرفتم تا بدانم که در شرایط خاص چه رفتاری باید داشته باشم. باید خودتان باشید و یک کاپیتان واقعی. مثالی بزنم انها اشخاص خاصی هستند که در پیشرفت من واقعا تاثیرزیادی داشتند، کاپیتان یووه و تیم ملی بودن رویایی فراتر از ان است که در سن شما می توانستم داشته باشم.

 

چرا برای شادی گوریل بودن را انتخاب کردی، به حیوانات علاقه دارید؟

 

به حیوانات علاقه دارم اما نگه داری گوریل در خانه سخت است (می خندد) ، با دوستان در این مورد جستجو کردیم، می خواستم یک شادی غافلگیرانه و عین حال منحصر به فرد باشد. می خواستم Hulk را انجام دهم ولی پیش از من آدریانو این کار را کرد بنابر این تصمیم گرفتم مانند King Kong باشم، از این خوشم امد و این طور ادامه دار شد.

 

در کودکی بازیکن مورد علاقه ات کدام بازیکن بود؟

 

من طرفدار میلان بودم، متاسفانه! بعد بهتر شدم و پیشرفت کردم و باهوش تر شدم. بازیکن مورد علاقه من مالدینی بود، برادر دوقلو ام یوونتوسی بود و من نمی توانستم هوادار همان تیم باشم. می توانید تصور کنید خوشحالی برادرم را، وقتی اینجا امدم خیلی خیلی زود عشق یوونتوس را درک کردم و فکر می کنم در حال حاضرپیدا کردن کسی که یوونتوسی تر از من روی زمین باشد، بسیار دشوار باشد.

 

وقتی مانع شدن گلی می شوید خوشحال تر هستید یا گل می زنید؟

 

این یک رضایت واقعی ست زمانی که توپی را مهار می کنید و مانع گل شدن ان می شوید، من برای این کار ساخته شدم و خیلی خوشحالم می کند، خب واضح است که گل زدن واقعا زیباست اما مهار و مانع از گل خوردن تیم شدن، رضایت و خوشحالی بزرگی ست.

 

ایا هرگز ترسی داشتید؟

 

در همه بازی ها، اما باید ترس را به یک مسئله مثبت تبدیل کنید، اگر کسی ترسی نداشته باشد مطمئنا بیهوش است و حسی ندارد. کمی ترس همیشه مثبت است و باعث میشود تمرکز داشته باشید و بهتر عمل کنید. خوش شانسی و یا عامل خوب این است که ترس شما بگذرد و باعث عملکرد بهتر شما شود. حالا که پیرتر شدم خیلی راحت تر از زمان جوانی ست که با چند اشتباه شدیدا دچار مشکل می شدم و احساس خیلی بدی داشتم، اما حالا احساساتم را بهتر کنترل می کنم و در زمین نیز ارام تر هستم.

 

جورجو کیه لینی در پایان مصاحبه اش با این کودکان گفت: از شما ممنونم، این بهترین مصاحبه زندگی ایم بود، ازتون ممنون.


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
طناز احدی مقدم
طناز احدی مقدم«خبرنگار»
ارتباط با نگارنده: